n82747575 72022706 1
غلامحسین درویش

درویش‌خان با نام اصلی غلامحسین درویش (۱۲۵۱ تهران – ۲ آذر ۱۳۰۵تهران) از هنرمندان نامی و استادان موسیقی سنتی ایرانی در اواخر دوره قاجاریان است که از افراد صاحب سبک و تأثیرگذار بر موسیقی ایرانی در این دوره به‌شمار می‌رود. از او آثار مشهوری مانند تصنیف بهار دلکش، تصنیف ز من نگارم و چند رنگ و پیش‌درآمد به‌جا مانده‌است. درویش‌خان همچنین رهبر ارکستر کنسرت‌های انجمن اخوت که به حمایت صفاعلی ظهیرالدوله انجام می‌شد، بود.از او دو صفحه با همکاری چند نوازنده و خواننده دیگر نیز به‌جا مانده‌است. وی را از ایجادکنندگان و گسترش‌دهندگان پیش‌درآمد در موسیقی ایرانی می‌دانند. همچنین درویش‌خان به عنوان نخستین قربانی سوانح رانندگی در ایران شناخته می‌شود.

زندگی‌نامه

غلامحسین درویش، در سال ۱۲۵۱ هجری خورشیدی در تهران زاده شد. پدرش حاجی بشیر از اهالی زیدشت طالقان و مادرش از ترکمانان بود.پدر او کمی با موسیقی آشنا بود و سه‌تار هم می‌نواخت و غلامحسین فراگیری ابتدایی موسیقی را نزد او آغاز کرد.علت شهرت وی به نام درویش‌خان، این بود که پدرش هنگام صدا زدن وی، از لفظ «درویش» استفاده می‌کرد و همین نام بعدها به عنوان نام خانوادگی غلامحسین برگزیده شد و او به درویش‌خان یا غلامحسین‌خان درویش معروف شد.

فعالیت

  • مدرسه موزیک دارالفنون

پدر درویش‌خان به سبب علاقه‌مندی به هنر موسیقی و آشنایی اجمالی با تار و سه‌تار، کودکش را به مدرسه موزیک دارالفنون سپرد و درویش‌خان در آنجا به فراگرفتن خط موسیقی، نواختن شیپور و طبل کوچک مشغول شد.

  • موزیک ملیجک

در دربار ناصر الدین شاه مردی بود به نام میرزا محمدخان (برادر آمینه اقدس زن شاه) که بعدها لقب امین خاقان گرفت و سپس معروف به ملیجک شد. هرچند از لحاظ ظاهری کوتاه قد و بدترکیب بود، اما مورد لطف و عنایت شاه قرار داشت. گفته شده وقتی طفل بود، گنجشکی دید و آنرا به زبان کردی، ملوچ یا ملوچک خواند و به همین نام موسوم شد. از ملیجک بعدها پسری به دنیا آمد و او هم مورد لطف ومحبت شاه بود تا آنجا که در آغاز ملیجک ثانی یا ملیجک دوم خوانده می‌شد ولی بعدها لقب عزیزالسلطان گرفت.به دستور شاه، برای ملیجک دوم دسته موزیک مخصوصی شکل گرفت و به استناد به بعضی روایات، درویش‌خان در موزیک ملیجک نوازندگی طبل کوچک را به عهده داشته و آشنایی او با موسیقی از همین‌جا آغاز شد. بعضی روایات هم اشاره به این دارند که درویش در دسته موزیک دیگری که به تقلید از موزیک ملیجک برای کامران میرزای نایب السطنه ایجاد شده بود، فعالیت می‌کرد.

غلامحسین به دربار شاه رفت‌وآمد داشت و ساز نوازندگان را می‌شنید و به دلیل سابقه آشنایی که با موسیقی داشت، به موسیقی و مخصوصاً تار علاقه‌مند شد. وقتی موضوع را با پدرش درمیان گذاشت، پدرش سه‌تاری برای او تهیه کرد و مقدمات را شخصاً به وی آموخت. سپس نزد آقا حسینقلی به تکمیل فن خود پرداخت و بعد از سال‌ها تمرین در نواختن تار و به‌ویژه سه‌تار مهارت یافت و بهترین شاگرد استاد خود شد. در این دوران، آشنایی با برادر بزرگتر آقاحسینقلی، میرزا عبدالله فراهانی که نوازنده تار و سه‌تار بود، به کار او غنای بیشتری بخشید.

درویش‌خان با کمال‌السلطنه (پدر ابوالحسن صبا) آشنایی داشت. کمال‌السلطنه از نزدیکان شعاع السلطنه پسر دوم مظفرالدین‌شاه بود و درویش‌خان را با او آشنا ساخت. بدین ترتیب که شبی آقا حسینقلی در محضر شاهزاده نوازندگی می‌کرد و از او اجازه گرفت تا شاگردش غلامحسین‌خان هم که در مجلس حاضر بود، بقیه دستگاهی را که استاد شروع کرده و ناتمام گذارده بود، بنوازد. درویش به‌خوبی از عهده کار برآمده و مورد توجه واقع شد.از آن به بعد غلامحسین‌خان جزو نوازندگان مخصوص شعاع‌السلطنه شد و هنگامیکه شاهزاده به ایالت فارس منصوب گردید، درویش‌خان هم به همراه او به شیراز رفت. غلامحسین‌خان در این سفر با یک خانواده شیرازی وصلت کرد و حاصل این ازدواج دختری شد که او را قمر نام نهادند.از قرار معلوم مستمری دستگاه شعاع السلطنه کفاف زندگی درویش‌خان را نمی‌داد، پس او هم دعوت بزرگان را برای تدریس خصوصی پذیرفت تا از این راه درآمد بیشتری کسب کند. شعاع‌السلطنه هنگامی که از این کار او آگاه شد، برآشفت و او را احضار کرد و امر داد که انگشتان او را ببرند ولی کمال‌السلطنه شفاعت دوریش را کرد و او را رهایی داد.

  • فرار از دست شعاع السطنه

پس از بازگشت به تهران، درویش‌خان در منزل خود کلاس موسیقی برپا کرد اما از اینکه همواره در پناه دستگاه شعاع‌السلطنه باشد ناراحت بود و در جستجوی راهی برای رهایی از دست او بود. بدین‌ترتیب چند تن از دوستان خود را برانگیخت تا اجازه آزادی او را کسب کنند. اما شاهزاده از این درخواست او خشمگین شد و فراشی را فرستاد او را به نزد خودش احضار کند. فراش هنگامی که غلامحسین‌خان مشغول تدریس موسیقی در منزلش بود وارد خانه شده و مأموریت خود را به او اطلاع داد. درویش‌خان هنگامی که از موضوع مطلع شد، فراش را مشغول ساخت و سپس از در پشتی منزل خود فرار کرد و به طرف منزل یکی از دوستانش به نام عباس‌قلی‌خان که سرایدار سفارت انگلستان در ایران بود رفت و نزد او پناهنده شد. سفیر انگلستان درویش را به حضور می‌طلبد و درویش نزد او و همسرش پیانو می‌نوازد و حتی به قدری اجرای او مورد پسند آنها قرار می‌گیرد که همسر سفیر هم پشت پیانو نشسته و با او همراهی می‌کند. پس از آن سفیر نامه‌ای به شعاع‌السلطنه می‌نویسد و از او آزادی درویش‌خان را درخواست می‌کند. بدین‌ترتیب درویش‌خان از ملازمت و مزاحمت شاهزاده رهایی پیدا کرد.

  • آشنایی با عارف قزوینی

پس از رهایی، درویش‌خان با عارف قزوینی در ملک ییلاقی نظام‌السلطان که گلندوک نام داشت ملاقات می‌کنند که عارف داستان آشنایی آن شب را در دیوان خود ذکر کرده‌است.

darvish khan96 3

  • کنسرت‌های انجمن اخوت

پس از رهایی از دستگاه شعاع‌السطلنه، درویش با علاقه بیشتری به کار پرداخت و مدتی بعد به نزد صفاعلی ظهیرالدله حضور پیدا کرد و در سلک اخوان صفایی درآمد. با ظهور جنبش مشروطه ایران در نخستین کنسرت‌هایی که در انجمن اخوت تشکیل شد، وی سمت ریاست و رهبری ارکستر را داشت و همواره در این سمت باقی ماند.

  • پرکردن صفحه

درویش‌خان دوبار برای پرکردن صفحه گرامافون به خارج از ایران سفر کرد. همراهان او در سفر اول عبارت بودند از: حبیب‌الله شهردار (مشیرهمایون)، سید حسین طاهرزاده، رضا قلی‌خان، حسین هنگ‌آفرین، باقرخان رامشگر و اسدالله‌خان این سفر در دوران استبداد صغیر رخ داد. وقتی گروه به رشت رسیدند، اکبر خان فلوتی، برادر حسین هنگ‌آفرین هم که در آنجا اقامت داشت با آنها همراه شد و در همان هنگام مجاهدان به رشت رسیده بودند و در آنجا مستقر بودند. به خواهش آنها این هیئت سه شب در رشت کنسرت برگزار کرد. سپس همگی از راه روسیه به لندن رفتند و هنگامی که کمپانی هیز مسترز ویس (به انگلیسی: His Masters Voice) جشنی گرفته بود و از دیگر کشورها هم نوازندگانی برای پرکردن صفحه به آن شهر آمده بودند، تعدادی صفحه پر کردند که بعضی از آنها هنوز هم موجود است. از جمله صفحه تار سولوی درویش که در بیداد همایون نواخته‌است. هنگام بازگشت، وقتی به کرج رسیدند، علینقی وزیری که در آن هنگام افسر قزاق و مأمور شهر کرج بود، آنها را به نزد خود دعوت کرد و یک روز را با آنها گذر کرد. وقتی گروه به تهران بازگشتند، مقدمات فتح تهران فراهم شده‌بود و چند هفته بعد، تهران به دست مجاهدان فتح شد. در سفر دوم درویش‌خان به همراه چهار نوازنده و خواننده که عبارت بودند از: باقرخان رامشگر، سید حسین طاهرزاده، اقبال‌السلطان (اقبال آذر) و عبدالله دوامی به تفلیس سفر کرد و از این سفر عکسی نیز به‌یادگار مانده‌است.صفحه‌های ضبط‌شده از این سفر که توسط کمپانی دیویداف (به انگلیسی: Davidoff) تهیه شده بود، به برلین فرستاده شد اما به علت وقوع جنگ جهانی اول به‌جز چند صفحه، صفحات دیگر به تهران نرسید. گروه در این سفر در هنگام اقامت در تفلیس، دو شب تالار گرجی‌ها را اجاره کردند و برای ایرانیان مقیم آنجا کنسرت‌هایی اجرا کردند.

  • دیگر کنسرت‌ها

جدا از کنسرت‌های انجمن اخوت، درویش چند کنسرت نیز در گراند هتل تهران اجرا کرده‌است. به موجب نامه شماره ۴۵۴ مورخ دوم برج ثور (اردیبهشت ۱۳۰۱) وزارت جنگ وقت، که جزو نامه‌های به دست آمده از درویش‌خان است، کمیسیونی برای جمع‌آوری اعانه به منفعت قحطی‌زدگان روسیه تشکیل شد و از درویش خواهش کرده‌اند به این منظور کنسرتی در سفارت روسیه بدهد و درویش هم این کار را پذیرفته و بدین‌ترتیب درآمدی به نفع آسیب دیدگان جمع‌آوری شده. نامه دیگری نیز به شماره ۷۶۷۸ از وزارت معارف وقت به تاریخ نهم برج ثور (احتمالاً سال ۱۳۰۰) به‌جا مانده‌است که در آن از درویش‌خان تقدیر به عمل آمده‌است که پنجاه تومان از درآمد شب دوم و سوم هیئت ارکستر ایرانی را به رسم اعانه به ایتام مدارس ملی اختصاص داده‌است و مبلغ مذکور برای خرید هجده دست لباس به جهت اطفال یتیم، اختصاص یافته‌است.

452px آرامگاه درویش خان 5
سنگ مزار درویش
در گورستان ظهیر الدوله
67 / 100