و آن دارای پنج یا شش سیم است که با زخمه نوازند و برکاسه ی آن پوست بره ی تُنُک کشیده باشند. سازی ایرانی از ذوات الاوتار.آلتی موسیقی است که اختراع آن را ایرانیان کرده اند. تار عبارت است از کاسه ای از چوب توت، و بدنه و دسته ی تار از چوب فوفل و گردوی کهنه و پوست بره ی تودلی بر روی کاسه می کشند و روی دسته را با استخوان پای شتر می بندند و خرکِ روی کاسه را از شاخ گوزن می گذارند و سپس شش سیم، سه تای آن زرد و سه تا سفید، از خرک تا دسته می کشند و از روده ی وسفند بیست وپنج پرده به آن می بندند و با مضراب مینوازند. از معاریف استادان تارساز اخیر، مرحوم یحیی و مرحوم استاد فرج الله بودند.
سابقه ی تاریخی تار: روح الله خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی ایران آرد: تار در لغت به معنی رشته است و در آلات موسیقی همان است که به اصطاح امروزسیم گفته می شود و پیشینیان آنرا وتر می نامند. هیچ سازی نیست که از آن بی بهره باشد مگر آلات بادی که در آنها فشار هوا موجب ارتعاش و تولید صوت می شود. معلوم نیست از چه زمان این نام به سازی که امروز در دست ماست اطاق شده است ، تنها در شعر فرّخی سیستانی در ردیف غژ و نزهت که نام دو آلت موسیقی است بکار رفته است :
هر روز یکی دولت و هر روز یکی غژ
هر روز یکی نزهت و هر روز یکی تار
آنچه مسلم است ما تا دوره ی صفویه سازی بنام و شکل تار امروزی نداشته ایم. زیرا در نقاشی های آن دوره هم اثری از آن دیده نمی شود. در صورتی که در مجلس بزم تالار چهل ستونِ اصفهان کمانچه و عود و سنتور را می بینیم. ساز دیگری در ایران بنام طنبور سابقه ای بسیار قدیم دارد که فارابی نیز از آن نام برده است و در اشعار شاعران پیشین ایران هم ذکر آن رفته است، چنانکه منوچهری دامغانی گو ید :
ببانگ چنگ و موسیقار و طنبور
و همچنین در جای دیگر سروده است:
خنیاگرانْت، فاخته و عندلیب را
بشکست نای در کف و طنبور در کنار
بعضی گویند تار همان بربط باستانی است که بعدها عود نامیده شده است: دراین که عود و بربط یکی است شکی نیست ولی تار به طنبور بیشتر شباهت دارد تا به عود و بربط. در قدیم دو نوع طنبور بوده است: طنبور خراسانی و طنبور بغدادی. طنبور دو سیم داشته و مضرابی بوده و با انگشتان دست راست نواخته می شده و هم اکنون در کردستان معمول است. حتی در تهران یکی از قضّات محترم دادگستری که شاید نخواهد نامش را ذکر کنم این ساز را در نهایت خوبی می نوازد و نواهای قدیم موسیقی کرد را -که خود بحث جداگانه ایست، در کمال زیبایی اجرا می کند. برخاف عود که دسته ای کج )کوتاه ( دارد، دسته ی طنبور راست و بلند است و مانند تار، پرده بندی می شود ولی عده یپرده های آن کمتر است شکل طنبور همه جا در نقاشی های قدیم بخصوص در مینیاتورها دیده میشود و کاسه ی آن از چوب است و دهانه ی آن هم پوست ندارد مثل سه تار، ولی کاسه اش بزرگتر است به شکل یک نصفه ی خربزه. بنظر چنین میرسد که سه تار از نوع طنبور بوده است، با این تفاوت که طنبور را با چهار انگشت دست راست )بدون شست ( بصدا می آورند ولی در سه تار، ناخن سبابه عمل مضراب را انجام میدهد. تصور می شود چون صدای سه تار کم بوده است کاسه ی این ساز )تار( را بزرگتر کرده و روی آن پوست کشیده اند و با مضراب فلزی نواخته اند تا طنین آن بیشتر شود. وجه تسمیه ی سه تار معلوم است زیرا در اول سه سیم داشته و بعدها یک سیم به آن اضافه شده است، هنوز هم برخی ازاهل فن آن را سه سیم مینامند. سیم های تار هم اقتباس از سه تار است منتها برای اینکه صدا قویتر شود سیم های اول و دوم )زرد و سفید( را جفت بسته اند و پنج سیم پیدا کرده است و سیم ششم چنانکه معروف است بعدها به وسیله ی غ امحسین درویش از روی سه تار، به آن اضافه شده است. اینکه شهرت دارد ابونصر فارابی مخترع تار بوده است حکایتی بیش نیست و سند تاریخی ندارد. در دوره ی صفویه از نوازنده ای بنام استاد شهسوار چهارتاری نام برده اند و معروف است که شیخ حیدر )وفات 898 ه . ق .( -که یکی از مؤسسین این سلسله است، مخترع چهارتار است. همچنین گویند شخصی بنام رضاءالدّین شیرازی شش تار را اختراع کرده است. در دوره ی قاجاریه تار یکی از اَرکان آنرا چنگ نامیده است و این نام گذاری مناسب نیست زیرا ل » اوژِن فِ اندن « . موسیقی ایران شده است چنگ از ازهای بسیار قدیم مشرق زمین و ایران است که در نقش برجسته ی طاق بستان کرمانشاه هم نمونه ی آن موجود است . در آنجا چنگ قدیم بخوبی دیده می شود که به سبک هارپ اروپایی ولی ساده تر است و با هر دو دست نواخته می شود ولی تار غیر از چنگ است . ساز دیگری هم از نوع طنبور و سه تار در ایران داریم که دوتار نامیده میشود و در میان ترکمن های دشت گرگان نیزمعمول است. شاید بتوان در قفقاز که نوعی از تار بسیار معمول است سابقه ی قدیمی تری برای تار پیدا کرد. تار در میان آلات ضرابی از همه خوش آهنگ تر است و هرچند نواقصی دارد چنانکه پوست آن در اثر تغییر هوا باعث کم و زیاد شدن صدا می شود و سیم ها چون نازک است زود به زود پاره میگردد و دسته ی بلند آن نواختن و مخصوصاً نت خوانی را مشکل می کند، ولی چون سازهای ضرابی اروپایی مانند ماندولین و گیتارو بالالایکا صدایشان خشک است و لطف صوت تار را ندارند، هنوز سازی نتوانسته است جانشین آن بشود و برای موسیقی ما و نشان دادن حالات مخصوص آن بهترین اَسباب است که دارای آهنگی مطلوب و طنین وبی است و اگر نوازنده بامهارت و خوش سلیقه باشد تأثیر بسیار در شنونده دارد. مشهورترین استادان نوازنده ی تار در عصر اخیر:
1-آقا علی اکبر: در دربار ناصرالدین شاه میزیست و موردمحبت شاه بود.
2- آقا غلامحسین: برادرزاده و شاگرد علی اکبر که او هم مانند عمویش در دربار ناصرالدین شاه مورد توجه و علاقه ی مخصوص شاه بود.
3- نعمت اللهخان معروف به اتابکی که در کرمان در دستگاه فیروز میرزا نصرت الدوله بود و سپس به تهران آمد و به دستگاه اتابک منتقل شد.
4- یوسف خان صفایی: به سبب انتساب با ظهیرالدوله به یوسف خان ظهیرالدوله ای معروف شد.
5- محمدعلی خان مستوفی.
6- میرزا حسن فرزند آقا علی اکبر.
7- میرزا عبدالله فرزند آقا علی اکبر و شاگرد آقا غلامحسین.
8- آحسینقلی فرزند آقا علی اکبر و شاگرد آقا غلامحسین و میرزا عبدالله.
9- اسماعیل قهرمانی.
10- سیدمهدی دبیری.
11- علی اکبر شهنازی فرزند و شاگرد حسینقلی